اگه بگم برای سفارش وب- اپلیکیشنم با بیشتر از ۱۰ نفر صحبت کردم و حدود ۸ ماه این کار طول کشید، اغراق نکردم. دلایل اینکه نمی تونستم به نتیجه برسم و بر سر قرار دارم برسم :
- وقتی با کارشناس های حوزه طراحی وب سایت و … صحبت می کردم به یک مفهوم مشترک در مورد آنچه که من می خواستم و در پروپوزال آمده بود نمی رسیدم. احساس می کردم معلومات کافی در این زمینه ندارن و حتی به دو حرف مشابه که همدیگرو نقض نکنه نرسیدم. این منو خیلی ناراحت و مردد میکرد. گاهی مهندسین عزیز کشور مون سعی می کردن به جای اینکه رو راست بگن نمی تونیم و یا بلد نیستیم، مسیر سفارش رو به سمتی که خودشون راحت تر بودن و در حوزه کارشون بود بکشونن و سفارش رو بگیرن. هر چه توضیح میدادم من باید در چارچوب پروپوزالم پیش برم و نمی تونم تغییر بدم، انگار که فایده ای نداشت. از بعضی ها که از پژوهش چیزی سر در نمیاوردن، ولی خیلی با اعتماد به نفس اظهار نظر می کردن، حرف هایی شنیدم خنده دار و البته تلخ.
- طیف قیمت های پیشنهادی اونقدر متفاوت بود که نمی تونستم بفهمم قیمت واقعی با پشتیبانی کافی و کیفیت مناسب همچین کاری چقدره از ۴ میلیون تا ۵۰ میلیون بهم پیشنهاد شد. ۴ میلیونی ها افرادی بودن که شرکت ثبت شده ای نداشتن و ۵۰میلیونی ها در بودجه من نبود.
در نهایت به پیشنهاد یکی از کارشناسان دانشکده بهداشت با شرکت بینا آشنا شدم و بعد از یکی دو جلسه نچسب صحبت تلفنی، تصمیم گرفتم کارو تموم کنم و به سر قرار داد برم. در واقع با دنیایی تردید ، دلم رو به دریا بزنم و امیدوار باشم که نتیجه همونی باشه که می خوام. چون واقعا توی این ۸ ماه از هر کی به فکرم می رسید برای تحقیق در این زمینه کمک خواستم و نتیجه خب چیزی جز حرص و جوش نبود و بدبینی به دنیایی که توش زندگی می کنیم، کار می کنیم و درس می خونیم. باز یه بار دیگه تصمیم گرفتم هدر رفتن انرژیم رو متوقف کنم.