حدیثه فرهندی
حدیثه فرهندی
کارشناس اجرائی: همکاری در تهیه محتوای بسته آموزشی و حمایتی
به نام او که هر چه داریم از اوست
بسمه تعالی
نام و نام خانوادگی: حدیثه فرهندی
تاریخ تولد:۱۳۶۷
تحصیلات: کارشناس ارشد آموزش بهداشت – کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
شغل: روانشناس کودک – مدیر داخلی کلینیک روانشناسی لاوینا
علاقمندیها: مشاوره و گفتگو – موسیقی – مطالعه
مهارتها: مهارت کامپیوتری در حد آفیس و وب – تسلط به همه شبکه های اجتماعی
سطح زبان انگلیسی: متوسط
مقالات چاپ شده: ۴ مقاله چاپ شده که ۲ مقاله در مجله علمی پژوهشی رازی و یک مقاله مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار و یک مقاله ارائه شده بصورت پوستر در همایش بین المللی آموزش بهداشت کرمانشاه
سوابق کاری: نیروی طرحی مرکزبهداشت از ۱۳۹۰-۱۳۹۲
کارشناس سلامت روان مرکز سلامت روان جامعه نگر از ۱۳۹۳-۱۳۹۷
روانشناس کودک و مدیر داخلی کلینیک روانشناسی از ۱۳۹۷ -تا کنون
من حدیثه فرهندی متولد ۱۳۶۷ در تهران با سطح متوسط بدنیا اومدم.
من از بچگی عاشق رشته پزشکی بودم و وقتی به زمان کنکور و غیره رسید یه سری مشکلات برام پیش اومد که نشد پزشکی قبول بشم.
اولش ناراحت بودم ولی بعد گفتم ببینم چه رشته ای میتونم قبول میشم که حداقل یه جورایی شبیه پزشکی باشه.
با تحقیق و تفحص بهم گفتن رشته بهداشت یه جور پزشکی فشرده شده است. منم خیلی تمایل پیدا کردم بهش.
خب من کاردانی بهداشت عمومی(گرایش بهداشت خانواده ) قبول شدم.
خیلی خوب یادمه که یه استادی که اسمشون یادم نیست گفت: به این رشته فقط به عنوان یه رشته ای که بخونی و ازش رد شی نگاه نکن تو از الان یه ادم مسئول هستی.
این جمله روی من خیلی تاثیرگذاشت. در کنار درسها، کتابهای مختلفی میخوندم که خیلی خوب به رشته ام مسلط بشم.
یه نکته جالب اینکه معمولا کتابهایی هایی که اساتید معرفی می کردن رو همه رو میخریدم انگل شناسی پزشکی، میکروبیولوژی، آناتومی و غیره چون در کنار این کتاب ها حس ذوق عجیبی داشتم.
ازهمون سالها با اساتید مختلف صحبت کردم که بتونم فعالیت پژوهشی داشته باشم.
چندتا کارانجام دادم که خب متاسفانه بودجه دانشگاه بهش تعلق نگرفت و کار نیمه تموم موند. سال ۸۸ در دوره کارشناسی قبول شدم و مسیرمو ادامه دادم.
در دوره کارشناسی این افتخار نصیبم شد که بتونم در برگزاری یه همایش کشوری دانشجویی مشارکت داشته باشم.
هیچوقت یادم نمیره که حدود ۴ماه (کل سه ماه تابستون و یک ماه قبل از اون) از صبح تا حدود عصر کار دبیرخونه همایش رو داشتم. مسئولیت من دریافت مقالات و آماده سازیش برای داوری، ارتباط با ارگان ها برای اسپانسر شدن، نامه نگاری و در اخر صدور حدود ۱۰۰۰گواهی همایش برای شرکت کننده ها بود.
بعداز اتمام دوره کارشناسی، خیلی دودل بودم که رشته اپیدمیولوژی برم یا آموزش بهداشت. یه نکته ای بگم من بعد از پزشکی عاشق روانشناسی بودم ولی خب اونم قسمتم نشد.
وقتی رشته آموزش بهداشت رو بررسی کردم دیدم خیلی روی رفتارهایی که افراد انجام می دن و اثرگذاره روی سلامتیشون بحث می کنه و یجورایی آموزش و تغییر رفتار افراد کار اصلیشه.
به همین خاطر آموزش بهداشت و انتخاب کردم و قبول شدم. البته من حین خوندن دورره ارشدم دوره دوساله طرحم در مراکز بهداشتی رو گذروندم.
دوره بسیار خوبی بود. در مرکز ۱۴معصوم از مراکز بهداشتی جنوب تهران و تحت پوشش دانشگاه تهران فعالیت کردم. درس خوندن و کارکردن تو یه ارگان دولتی واقعا سخت بود.
اما خب به لطف خدا انجام شد. بعد از اینکه دوره طرحم تموم شد دانشگاه تهران یه پروژه ای بعنوان مراکزسلامت روان جامعه نگر راه اندازی کرد که من یکی از کارشناسان این مجموعه بودم.
در کنار یک روانپزشک و روانشناس فعالیت میکردم و کار مرکز این بود بیمارانی که مشکل سلامت روان دارن به ما ارجاع میدادن.
کار من راه اندازی و نظارت بر مراکز تحت پوشش وهمینطور ارزیابی میزان مراجعین بود. از وقتی وارد این مرکز شدم خیلی دوست داشتم رشته روانشناسی رو تجربه کنم و برام خیلی لذت بخش بود برای همین با مشورت گرفتن از چندنفر از متخصصین به این نتیجه رسیدم یه دوره کارشناسی ارشد دیگه بخونم.
سال ۱۳۹۵ در دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران قبول شدم. این خیلی برام هیجان انگیز بود و احساس رضایت عجیبی داشتم. باز هم حین درس خوندن در اون مرکز فعالیت داشتم.
حدود ۴سال درهمون مرکز فعالیت کردم و متاسفانه بخاطر نبودن بودجه مرکز بسته شد.
فصل جدیدی از زندگی شغلی من زمانی شروع شد که من به همراه دوستانم یه کلینیک روانشناسی تاسیس کردیم، فکر میکنم این بخش از زندگیم هم بشدت سخت بود.
خیلی از شغلی که دارم و همه همکارانم راضیم و از همه مهم تر خیلیا تو کلینیک ما حالشون خوب شده و ما تونستیم زندگیشونو از یه بحران نجات بدیم.
خیلی به این فکر میکنم که مسیر تحصیلیمو ادامه بدم و دکتری روانشناسی رو بخونم و تو این مسیر دارم تلاشمو میکنم.
حدیثه فرهندی