با شرکت کننده شماره ۴۳ روز ۷ اسفند تونستم تلفنی صحبت کنم و یه مصاحبه شیرین و غنی داشتم. ایشون در خواست کردن که برای امضای فرم رضایت نامه و همینطور تایید یادداشت های برداشته شده از مصاحبه به صورت حضوری همدیگرو ببینیم. متاسفانه تلاش های من برای اینکه در یک پایگاه بهداشت همدیگرو ببینیم تا ایشون با محیط و خدمات پایگاه های سلامت هم آشنا بشوند، به نتیجه نرسید. روزهای پایانی سال بود و پایگاه های سلامت بسیار شلوغ و پرسنل بسیار مشغول. بنابراین امکان فراهم کردن یه محیط ساکت و حریم خصوصی برای اینکه بتونیم مکالمه ای راحت انجام بدیم فراهم نشد. از طرف دیگه با توجه به اینکه شرکت کننده های عزیز ما در حال نگهداری از سالمندان در خانه هم هستند، ترجیح دادیم ریسک نکنیم و شرکت کننده شماره ۴۳ رو در معرض کرونا قرار ندهیم.
امروز ۱۵ اسفند طبق قرار قبلی با شرکت کننده شماره ۴۳ ، به دانشکده بهداشت مراجعه کردم. ایشون زودتر از ساعت مقرر رسیده بودن. ما همدیگرو توی کوریدور دانشکده دیدیم و بعد با دعوت من به دپارتمان آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت در طبقه چهارم دانشکده رفتیم. دانشکده به خاطر شرایط کرونا خلوت و ساکت بود. توی اتاق دانشجویان دکتری با رعایت فاصله نشستیم و مکالمات ما با توضیحاتی کلی در مورد پژوهش و اهدافم شروع شد و بعد ایشون پرینت فرم رضایت نامه و مصاحبه رو دریافت کردن تا مجدد بخونن و امضا کنند.
سوال اصلی ایشون این بود که ته این پژوهش قراره به کجا برسه و در نهایت نتایج این پژوهش چه کمکی به جامعه می کنه ؟ چون راه اندازی اینطور مطالعات هزینه بسیار بالا و حمایت زیادی می خواد.
این سوال، سوالیه که ذهن خیلی از افراد رو درگیر می کنه و از ابتدای شروع کارم بسیاری از افراد از من پرسیدن.
حقیقت اینه که بسیاری از عزیزان، از اینکه پژوهش ها فقط گرفتن به مدرک دانشجویان و مقالات محققین ختم میشه و آثارش در جامعه دیده نمیشه ناراضی و ناراحت هستن. به عبارتی افراد دوست دارن که کاربرد مطالعات رو به صورت عملی در جامعه ببینن.
من برای ایشون مواردی رو توضیح دادم که فکر می کنم ذکرش اینجا خالی از لطف نباشه و شاید به سوال شما هم پاسخ بده:
حقیقت از این قراره که ایشون درست میگن، نتایج بسیاری از مطالعاتی که انجام میشه، در قفسه کتابخانه های دانشکده ها باقی می مونه و یا به صورت مقالات علمی در میاد که مردم عادی به اون دسترسی ندارن و یا نمی تونن نتیجه کارو ببینن.
ولی همین مطالعات کوچیک و مقالات ( البته مقالات معتبر)، می تونن پایه ای باشن برای مطالعات بزرگتر. می تونن به سلامت مردم کمک کنن. علاوه بر این جلوی بسیاری از کارهای تکراری، تجربیات اشتباه، صرف هزینه های زیاد، هدر رفتن منابع مالی و انسانی رو بگیرن.
همین مطالعات کوچیک که با هم جمع میشن راهنمایی برای مسوولین و سیاستگزار های ما هستن؛ و اگه درست انجام بشن می تونن در تصمیم هایی که مسوولین میگذارن اثر گذار باشن. شاید این فرایند خیلی طولانی شه به طوریکه افراد به صورت محسوس، اون رو درک نکنن ولی قطعا بی تاثیر هم نیستن.
من به عنوان یه محقق این وظیفه رو دارم که این خوراک رو برای افرادی که در راس امور هستن بوسیله تحقیقم تهیه کنم و اونا رو به درستی به دست این افراد برسونم. ( خیلی خودمونی بگم وظیفه دارم کاری کنم که مسوولین شب می خوابن ، صبح بلند میشن یه تصمیم بدون بررسی همه جوانب کار نگیرن)
ما نمی تونیم شروع به هیچ کاری نکنیم برای اینکه ممکنه، هیچوقت هیچ حمایتی را از طرف مردم، سازمانها و دولت دریافت نکنیم، بلکه ما باید طوری جلو بریم که بتونیم تحقیقاتمون رو به سمت و سویی ببریم که با نیازهای ضعیف ترین قشر مردم هماهنگ باشه، رضایت اونا رو جلب کنه، دردی رو از مردم دوا کنه و حمایت سازمانها، افراد داوطلب و دولت رو هم دریافت کنه.
ایده آل گرایی و همینطور نا امیدی همیشه آدم رو گیر میندازه و مانع قدم رو به جلو میشه.
شاید کاری که من الان انجام میدم، دقیقا و مستقیما منفعت اندکی رو برای شما دوست عزیز که در مطالعه من شرکت می کنی داشته باشه، ولی قطعا برای آیندگان مفیده.( برای دیدن منفعت های شرکت در مطالعه به بخش سوالات پر تکرار مراجعه کنید)
بسیاری از شما عزیزان دوست دارین که مشکلات تون همین الان که درگیر هستید حل بشه، دوست دارین یه کمکی رو دریافت کنین.
من هم دوست دارم یه قدم برای حل مشکل شما بردارم و خوشحال میشم اگه بتونم کاری برای شما انجام بدهم، ولی به کاری عمیق تر که تعداد بیشتری از افراد از منافع اون در آینده استفاده می کنن فکر می کنم.
من امید دارم که با کار کوچیکی که دارم توی پایان نامم انجام میدم که برای خودم بسیار مهمه ، قدم خوب و موثری رو به سمت موضوع سلامت مراقبین سالمندان بر دارم.موضوعی که جاش توی جامعه ما خیلی خالیه و بسیار تحت تاثیر سلامت سالمند و خدمات و تسهیلاتی است که به سالمند داده میشه.
برای انجام پایان نامم ، نیاز به کمک و همکاری بسیاری از سازمانها داشتم. به خیلی از سازمانها مراجعه کردم تا بتونم از طریق اونا به مردم و مراقبین سالمندان دسترسی پیدا کنم. همکاری سازمانها با بروکراسی زیاد و مراحل بسیار خسته کننده ای همراه بود که این هم یکی از نقاط ضعف کشور ماست. اونقد این فرایند پیچیده بود که از مطرح کردن مشکلات مالی صرف نظر کردم و به همین که من رو به سالمندان برسونن قناعت کردم.
برای گرفتن اسپانسر ، به سایت سازمانهایی که از تحقیقات، حمایت مالی می کنند مراجعه کردم، اونجا هم متاسفانه شرایط سخت و پیچیده ای بود که با شرایطی که من الان به عنوان دانشجو داشتم همخوانی نداشت.
توی این شرایط آدم بسیار نا امید و خسته میشه ولی خب الحمدلله چند دوست با انگیزه پیدا کردم که منو توی این راه پشتیبانی می کنن؛ و نکته دیگه اینکه موضوع مطالعه من ، مورد توجه معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفت و من امید دارم قسمتی از هزینه های پژوهشم رو با کمک معاونت بهداشت بتونم تامین کنم و بعد از طریق اونا نتایج مطالعه به بقیه مردم هم تسری پیدا کنه.
امیدوارم و بسیار بسیار آرزو دارم داستان پایان نامه من، با دفاعم و تموم شدن پژوهش به اخر نرسه و بعد بتونم این کارو گسترش بدهم و منافع حاصل ازون رو هم مردم و هم ارگان های مختلف ببینن و کار من جرقه ای شه برای افراد مبتکر، خلاق با انگیزه تا کارهای بهتری رو انجام بدهند.
در پناه حق، به روز، مهربان و با هم باشیم.
فاطمه رحیمی