خبری از اطلاع دادن نبود. من پیگیری ، پیگیری و پیگیری کردم تا بالاخره تونستم مسوول حراست رو پیدا کنم.
بواسطه مسوولیت هایی که کارکنان داشتند دور از انتظار نبود که بررسی پروپوزال من از اولویت هاشون نباشه ولی چیزی که برام قابل قبول نبود این بود که این فاصله ۲۰ روزه از ابتدای کار به گردن خودم افتاد و مسوول پژوهش گفت خودتون کارو ول کردین، نامه شما خیلی وقت پیش بررسی شده و صحبت کردیم تا معرفی نامه شما رو به ادارات زیر مجموعه بزنن. احتمالا قیافه من اون لحظه پر از شگفتی شده بوده و شاید تا اندازه ای عصبانی. ولی ازونجاییکه باید انرژیم رو ذخیره می کردم برای ادامه کار و حوصله جر و بحث نداشتم و فقط می خواستم نامه ام رو بگیرم و این فرایند رو تموم کنم، قیافه حق به جانب ایشون رو تحمل کردم و با تشکر بسیار زیاد لحظات انتظار صدور نامه را تحمل کردم تا کارو بی سر و صدا تموم کنم.
بگذریم با کارشناسی که کارهای اداری رو انجام می داد وارد گپ و گفت شدم و از مهربانی و دلسوزیش استفاده کردم برای آروم کردن خودم. اتاقی که حضور داشتیم چندین میز داشت که کنار هم چیده شده بودند و به خاطر کرونا بعضی پرسنل دور کار بودن. از سمت راست نور می تابید و با گیاهان داخل آب قلمه زده شده تزیین شده بود…کارشناسی که اون طرف تر نشسته بود گاه گاهی بین صحبت های ما وارد میشد و من حس مزاحمت نداشتم. بین ما لبخند و عاطفه رد و بدل شد و بالاخره کار به سر انجام رسید.
پانوشت: از خودم ناراحتم چون بعضی وقتها نباید مصلحت اندیشی کرد.